مصاحبه بابک شکوفی  با روزنامه جام جم . چاپ شده در 8 آذر 1385


بابک شکوفی طراح مجموعه سینما آزادی و تماشا، بسیار پر انرژی است ، در همان دقایق ابتدایی صحبت با او می توان دریافت که افکار بزرگی در سر دارد ، او می خواهد مهندس معمار متفاوتی باشد و ساختمان هایی بسازد که به نام او معروف شوند .ساختمان هایی که ( نشانه شهری) باشند چند سال پیش که در کمال ناباوری دوستداران سینما آزادی و شهر قصه در آتش سوخت همه امیدوار بودند که این سینماها دوباره ساخته شوند .  حوزه هنر ی چند سال پیش برای این که به مردم ثابت کند درصدد ساخت این سالن ها هست ، مسابقه ای را طراحی کرد و از مهندسین خواست طرح های خود را برای ساختمان جدید سینما آزادی ارائه کنند .آن سالها بابک شکوفی که متولد سال 1349 است ، تازه از دانشکده فارغ التحصیل شده بود ، او در این مسابقه شرکت کرد و طرحش اول شد .حالا بعد از سالها این طرح با تغییراتی اجرایی شده و سینما آزادی دارد دوباره ساخته می شود .شکوفی بخشی از موفقیت خود را در داشتن پدر و مادری می داند که هر دو مهندس معمار هستند و او توانسته در کنار آموزش های دانشگاهی در کنار آنها عملا چیزهای زیادی بیاموزد تا جایی که اکنون می تواند مدعی باشد که ساختمان های او می توانند در شهر شاخص باشند . شکوفی طراح مجموعه فرهنگی تماشا در منطقه یافت آباد نیز هست .این مجموعه ظرف دو سه ماه آینده به بهره برداری میرسد .طراحی این 2 مجموعه انگیزه گفتگو ما با شکوفی شدند .البته نمی توان در باره معماری مدرنی که شکوفی سخت به آن علاقه مند است ، صحبت کرد بدون اینکه از معماری سنتی حرفی به میان آورده نشود .هر چند دلبستگی های ما با او تفاوت های اساسی دارد .

-در سابقه طراحی ساختمان جدید سینما آزادی که در آن 160 آرشیتکت شرکت کرده بودند شما نفر اول شدید کمی از این مسابقه برایمان بگویید؟

پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه ، اولین مسابقه ای که در آن شرکت کردم ، مسابقه بازسازی مجموعه سینما آزادی بود . با اینکه اولین بود که در آن شرکت می کردم ؛ اما انگیزه بسار بالایی داشتم و از همه توان ذهنی خود استفاده کردم .البته طرحی که در مسابقه برنده شد قرار نیست اجرا شود ، چون کارفرما یعنی حوزه هنری تصمیم داشت زمین مجاور سینما آزادی را خریداری و به زمین فعلی اضافه کننند که مساحت بیشتر شود و طرح مسابقه بر اساس آن زمین بزرگتر یعنی 1800 متر طراحی شد،اما  آن زمین مجاور خریداری نشد و از من خواستند بر اسا س زمین فعلی طرحی را آماده کنم .زمین فعلی 800 متر است .

-ظاهرا پدر و مادرتان مهندس معمار هستند .آیا آنها هم روی  فضاعای فرهنگی  کار کرده اند ؟

نه آنها بیشتر روی ساختمانهای اداری و دانشگاهی و مسکونی کار کرده اند . خود من علاقه ویژه ای به طرح های فرهنگی و سینمایی دارم .چون اینگونه طرح ها دست معمار را باز می گذارند و ساختمان می تواند مانند یک حجم هنرمندانه و مجسمه وار باشد .
دوست دارم ساختمان هایی که می سازم  یک مجسمه شهری باشند و مردم به سادگی از کنار آنها  عبور نکنند و این ساختمان ها آنها را متوجه مساله معماری کند. به عقیده من یکی ازمعضلات معماری در کشور ما این است که معماری در اینجا جزیی از فرهنگ نشده است.  مردم ما به سینما ، ادبیات و شعر علاقه مند هشتند و آن را پیگیری می کنند .اما مثلا اگر یک نمایشگاه معماری برگزار شود 95 درصد بازدید کنندگان معمار هستند .در صورتی که در کشور های دیگر مثلا آلمان اگر نمایشگاه معماری برگزار شود ،مردم عادی هم دیدن این نمایشگاه  میروند .چون معماری بخشی از فرهنگ عمومی آنها است. در این شرایط من فکر میکنم با ساخت ساختمان های ویژه می توان نظر مردم را به معماری جلب کرد .

- به نظر شما چرا معماری ما از مثلا هزار سال پیش تا کنون به تدریج تغییر نکرد تا ما امروز شاهد تفاوت فاحش در معماری نباشیم ؟

این طبیعی است؛ چون ما مدرنیسم را مثل اروپایی ها تجربه نکردیم ، مدرنیسم در اروپا متولد شد و همانجا هم کامل شد ، اما مدرنیسم با ما برخورد کرد .مثل کامیونی که در خیا بان با یک آدم برخورد میکند و آن آدم تا مدتها گیج و مبهوت می ماند . ما هنوز مبهوتیم .مدرنیسم برای اروپا یک امر درونی است. اما ما با انقطاع تاریخی در همه حوزه ها روبرو هستیم . از دوره ناصرالدین شاه به بعد شیوه های جدید ساخت و معماری اروپایی وارد ایران شد .ابتدا ظاهرش و سپس کالبد ساختمان تحت تاثیر قرار گرفت .

- بحث ما در باره معماری فضاهای فرهنگی است .پس می توانم این پرسش را از شما بپرسم که چرا ما حداقل در طراحی این گونه بناها از معماری سنتی استفاده نمی کنیم ؟

به عقیده من ، هویت ایرانی چیزی  جدا از من ایرانی که در این روزگار زندگی می کنم نیست. هویت ایرانی که در معمار ی سنتی جستجو می کنید ،هویت ایرانی چند صد سال پیش است. هویت ایرانی امروز یک هویت لایه لایه و متضاد است. اما هویت ایرانی قدیم یک دست و همگن بود. ایرانی امروز دیگر یک هویت یک دست را ندارد ، من یک پرسش از شما می پرسنم،می گویند سمند یک خودرو ملی است ، چرا هیچ کس از طراحان این اتوموبیل نمی پرسد که هویت ایرانی این اتوموبیل کجاست؟

-اتوموبیل یک صنعت وارداتی است ؛ اما ماداریم از معماری صحبت می کنیم که در تمدن ما ریشه دارد .

در باره لباس هم همین قضیه وجود دارد .لباس هم ریشه در تمدن دارد . پس چرا اکنون از لباس های سنتی استفاده نمی کنیم . هویت ایرانی خالصی که شما از آن نام می برید ، از نظر من دیگر وجود ندارد .این هویت را امروز شما در چه می بینید ؟

-این هویت  چیزی است که به آن تعلق خاطر داریم  مثل  کاشی. از ایرانی جماعت نمیتوان علاقه مندی به کاشی را گرفت .پس حداقل می توان در معماری داخلی از کاشی یا شیشه های رنگی استفاده کرد ؟ فضاهای فرهنگی با استفاده از این نماد ها اصیل تر می شوند .

من به عنوان یک معمار مطمئن نیستم ایرانیان امروز حتی آن گونه که شما می گویید همبشه به کاشی و شیشه های رنگی علاقه مند باشند .

کاشی که شما از آن نام می برید ،در مقطعی از تاریخ به طور بسیار موفقی وارد تفکر و معماری ایرانی ها شد. اما  نمی تواند تا انتهای تاریخ بار فرهنگی ایرانیان  را به دوش کشد .

-بنابر این من ایرانی باید تمام علاقه هایم را به معماری اصیل کنار بگذارم؟

کنار نگذارید اما باید  در کنار این علاقه  در جسجوی تثبیت هویت فرهنگی جدید برای خودمان باشیم. ما باید هویت و نشانه های هویتی جدید و امروزی خود را پیدا کنیم .خیلی صریح بگویم ،کاشی دیگر بخشی از هویت من نیست، می دانید چرا؟ برای توضیح این مسأله شاید بهتر باشد به گفته یکی از استادانم در دانشگاه استناد کنم .ایشان می گفتند نسل وی در معماری سنتی به دنیا آمد و با معماری مدرن تازه در دانشگاه آشنا شد.  ولی من در معماری مدرن  به دنیا آمده و زندگی کرده ام.من در آپارتمان متولد شده ام و زمانی با معماری سنتی آشنا شدم که به دانشگاه راه یافتم .در واقع من مثل یک توریست با این معماری مواجه شدم. فرق من با استادم این است که در وجود او معماری سنتی ریشه دارد ؛ اما در وجود من ،معماری مدرن.

من فکر می کنم نوع نگاه ما باهم متفاوت است .من بر این باورم که معماری سنتی ما قابل احیا است و می توان آن را به روز کرد، می توان آن را با معماری مدرن آمیخت و شکل ایرانی به آن داد .

این تئوری که شما از آن یاد می کنید ، ده ها سال است که در جامعه معماری ایران مطرح است. بحث های زیادی راجع به آن شده که هیچ کدام نتیجه نداده است. در آمیختن معماری سنتی و مدرن فقط در حرف آسان است . این طرح طرفداران بسیار دارد ؛ اما شما واقعا چند نمونه موفق از آن را در شهر می بینید ؟

اگر همه معماران جوان کشور ما مثل شما فکر کنند ،مسلما این طرح به نتیجه نمی رسد

این ایده و اجرا کردن آن زمانی در کشور ما مد بود که البته آنهم تحت تاثیر مد شدن پست مدرنیسم و تاریخگرایی در غرب به ایران سرایت کرد . بهترین نمونه های تاریخگرایانه ساخته شده همه متعلق به بیش از سی سال پیش است.   برج آزادی ،موزه هنرهای معاصر ،شهرک شوشتر نو ، خوابگاه دانشجویان مدیریت (امام صادق فعلی) و چند بنای دیگر به همین ترتیب ساخته شدند که البته خیلی هم خوبند  اما آیا این الگو ها، الگوهای قابل تکراری در همه شهر هستند؟ یا این که به صورت تک ساختمان هایی   باقی ماندند . در 30 سال اخیر تبلیغ زیادی صورت گرفت که بیایید معماری سنتی و مدرن را با هم ادغام کنید ؛ اما واقعیت این است که سرسخت ترین مدافعان این تئوری هم به نتیجه خاصی نرسیدند .


دفتر تهران:
بلوار نلسون ماندلا، خیابان مهیار، بن بست زاور، پلاک 5
کدپستی: 1966945151
تلفن: 22047801 9821 +
فکس: 22045887 9821 +
ایمیل: Info@tavonconsulting.com


دفتر مشهد:
بلوار قرنی، بین قرنی 21 و 23، ساختمان مجد1 ورودی اداره 3 واحد 309
کدپستی: 91958
تلفن: 7237136 98511 +
فکس: 7237137 98511 +