چاپ شده در مجله سینمایی فیلم.   دی 1386

درست ده سال پیش بود . یک روز سرد و برفی دی ماه 1376 که از طرف ماهنامه فیلم با من تماس گرفتند تا به عنوان برنده مسابقه معماری بازسازی سینما آزادی ، مشخصات طرحم را بازگو کنم .
حاصل مصاحبه ای بود که تحت عنوان « سحرگاه تولد سینما» در شماره بهمن 1376 مجله فیلم چاپ شد . امروز درپس ده سال عجیبی که برکشورمان گذشت قرار است که به مناسبت افتتاح سینما آزادی مطلبی بنویسم . باز هم برای مجله فیلم .
شاید اگر این تقارن نبود خودم هم فراموش کرده بودم که ده سال گذشته و امروز نمی دانم که به شیوه معهود معماران به توضیح ایده هایم در طراحی ساختمان بپردازم یا به واگوئی داستان این ده سال و آنچه در ارتباط با این پروژه برمن گذشت و آنچه خود شاهدش بودم.
حال که چیزی به افتتاحش نمانده برای اولین با ر اعتراف می کنم که آن بخش از روحم که در این ده سال با سینما آزادی درگیر بود ، یکی از سخت ترین و پیچیده ترین تجربیات عمرم را از سر گذراند. می گویند که برای هر چیزی باید بهائی پرداخت . فکر می کنم بهائی که برای تحقق این آرزو پرداختم ، کم نبود .
وقتی چند ماهی بعد از سوختن سینما آزادی برای تهیه طرح بازسازی آن فراخوانی عمومی در قالب یک مسابقه معماری اعلام شد ، به تازگی دانشکده را تمام کرده بودم .
پر انرژی ، مبارزه طلب و خوشبین . و در عین حال مثل هزاران تهرانی دیگر سینمائی که سوخته بود برایم فقط یک سینما نبود .
پس تصمیم گرفتم که با آخرین توانم در اولین مسابقه معماری زندگیم شرکت کنم .
مدت زمانی که رسماً برای مسابقه در نظر گرفته شده بود خیلی کوتاه بود چیزی حدود پنچ هفته که برای تهیه طرح اولیه چنین ساختمان پیجیده ای با عملکردهای متعدد و متنوع بسیار فشرده است .
این زمان کوتاه فشار شبانه روزی خرد کننده ای را به هر شرکت کننده جدی تحمیل می کرد .
به خصوص که طراحی معماری به دلیل ماهیت هنری آن یک فرایند قابل پیش بینی نیست . یعنی هیچ گاه نمی توان با اطمینان دانست که آن فرشته الهام که باید طرح را بر شانه هایش قرار داد کی فرود می آید ؟

به این ترتیب یک معمار که کاری را شروع می کند نمی داند که فرضاًَ در صورت 18 ساعت کار روزانه بعد از یک هفته به ایده اصلی طراحی می رسد یا سه هفته یا دیرتر .
همین سرنوشت نامعلوم یکی از جدی ترین فشارهای روحی است که شرکت کنندگان در مسابقات معماری مجبور به تحملش هستند .
البته بعدها فهمیدم که برخی گروههای شرکت کننده به نحوی پیش از اعلام رسمی مسابقه از شرائط
آن مطلع شده و به این ترتیب مدتها زودتر کارشان را شروع کرده بودند .
نهایتاً این چند هفته بسیار پرفشار و خرد کننده به پایان رسید و انتظار برای اعلام نتایج مسا بقه
شروع شد .
شنیده ام که قمار باز های حرفه ای از چیزی به نام « شانس تازه کار» نام می برند . این همان شانسی است که می گویند یک قمار باز تازه کار در اولین قمار جدی اش از آن برخوردار است و با استفاده از آن برنده می شود .
روزی که فهمیدم اولین تجربه شرکتم در یک مسابقه معماری بزرگ موفقیت آمیز بوده است یکی از
بهترین روزهای عمرم بود. ولی مثل تمام داستانهائی که خوانده ایم قرار نبود به این زودی همه چیز به
خوبی و خوشی تمام شود .
درست از همین زمان بود که امورات طبق قولهائی که داده شده بود پیش نرفت .
در ابتدای تجربه حرفه ای ام داشتم با این واقعیت آشنا می شدم که در ایران معماران مجبور به فعالیت در یک فضای یک طرفه هستند . یعنی متعهدند که راس موعد مقرر تعهدات خود را نسبت به
طرف مقابل انجام دهند ولی طرف مقابل خیلی راحت می تواند بسیاری از تعهداتش را فراموش کرده یا به تعویق بیاندازد .
به این ترتیب انجام تعهداتی که در متن مسابقه نسبت به برنده مسابقه مقرر شده بود به تعویق افتاد.
حتی علی رغم اینکه داوران مسابقه پس از پایان داوری اعلام کرده بودند که طرح ما برنده شده ، برگزار کنندگان تا مدتها از ابلاغ کتبی این موضوع به دفتر ما خود داری می کرد ند تا در مراحل و مذاکرات بعدی دستشان باز باشد .
نهایتاً هم برخلاف متن اعلامیه مسابقه که قرار بود تنها یک برنده اعلام شود ، دو برنده به طور مشترک اعلام شد ( آنهم به طور غیر رسمی ) تا برگزار کنندگان مجبور به قبول شرائط تنها برنده مسابقه نشوند .

پس از آنهم ادامه کار روز به روز را کد تر شد .
این شرائط تعلیق ادامه یافت تا اینکه تغییر مدیریت در سازمان برگزار کننده مسابقه بازهم تقریباً همه
چیز را به نقطه صفر برگرداند و بازسازی سینما آزادی بازهم بیشتر معلق شد . این تغییر مدیریت چند بار از مقیاس کوچکتر مدیران طرح تا مقیاس بزرگ مدیریت سازمان اتفاق افتاد .
کم کم گذشت زمان فضای ذهنی تحقق پروژه را روز به روز سردتر می کرد به خصوص که عملی کردن این پروژه پیچیده و مشکل کار راحتی نبود.
یکی از موانع کا ر این بود که برنامه ریزان اولیه پروژه بازسازی تصمیم گرفته بودند که زمین شرقی دیوار به دیوار سینما آزادی را خریداری کرده و به زمین سابق آن الحاق کنند تا مجموعه سینمائی جدید در زمینی دو برابر سابق اجرا شود .
برنامه اولیه مسابقه معماری هم براساس همین ایده تنظیم شده بود و شرکت کنندگان طرحشان را برای آن زمین بزرگ طراحی کرده بودند .
ولی همین قدم اول یعنی خریداری و تملک زمین شرقی سینما آزادی تبدیل به یک مانع بزرگ شد و
مدتها مذاکرات مربوط به آن به طول انجامید تا اینکه نهایتاً به نتیجه نرسید .
شنیدن این خبر برای من بسیار تلخ بود . کم کم فضا به سمتی می رفت که چشم انداز بازسازی سینما آزادی هر روز از روز قبل مبهم تر و معلق تر می شد.
شاید اگر بازسازی سینما آزادی یک پروژه معمولی بود ، روند ادامه کار همینجا متوقف می شد ولی سینما آزادی یک سینمای معمولی نبود و افکار عمومی شهروندان به سادگی قو ل بازسازی آنرا فراموش نمی کرد .
در تمام سالهای بعد روزنامه نگاران و رسانه های جمعی این موضوع را دنبال می کردند و هر از چند گاهی این خواست عمومی در قالب مقالات مختلف مجدداً در صفحه مطبوعات ظاهر می شد . حتی
زمین خالی سینما آزادی به پس زمینه یکی از صحنه های فیلم زیبای « شبهای روشن » تبدیل شد.
در یکی از روزهای پایانی سال 80 مدیریت جدید پروژه با دفتر ما تماس گرفت و خواهان این شد که هر چه سریعتر طرحی جدید را برای ساخت یک مجموعه سینمائی چند عملکردی فقط برای همان
زمین سابق سینما آزادی تهیه کنیم زیرا الحاق زمین مجاور به کل منتفی شده بود.
به این ترتیب باز هم یک کار شبانه روزی سنگین شروع شد که به صورت لاینقطع در تمام روزهای تعطیلات نوروز هم ادامه یافت .

اولین مشکل ذهنی من در این مرحله سختی دل کندن از ایده های معماری طرح قبلیم بود . چون
زمین طرح به یکباره نصف شده بود و ایده های قبلی که آنها را بسیار دوست داشتم قابل انطباق با زمین جدید نبود . البته این را هم بگویم که بسیاری از ایده های طرح مسابقه سینما آزادی را بعدها در طراحی مجموعه سینمائی تماشا در منطقه 18 به کار بردم و این ایده ها تجسم یافت .
مشکل بزرگ د یگر این بود که حجم زیادی از فضا های مختلف از قبیل سالنهای سینما ، رستوران ، فضا ها تجاری و 000 برای ساختمان مجموعه سینمائی جدید در نظر گرفته شده بود که با توجه به کوچکی زمین کار را بسیار مشکل می کرد . علی الخصوص که طول زمین فعلی طرح به دلیل هفت متر عقب نشینی از سمت خیابان بهشتی حتی از زمین قبلی سینما آزادی هم کوچکتر شده بود .
ولی چاره ای نبود این برنامه به تصویب کمیسیون مربوطه در شهرداری رسیده بود و به خصوص که مدتی قبل مصوبه ای جهت تشویق ساخت فضا های سینمائی به تصویب مراجع تصمیم گیر رسیده بود که براساس آن به سازندگان سینما امتیاز تجاری نیز داده می شد تابه ساخت فضاهای سینمائی که بیش از دو دهه متوقف مانده بود تشویق شوند و طبیعتاً هر سینما سازی از این امتیاز استفاده خواهد کرد و من با توجه به شناختی که از شرایط پیدا کرده بودم می دانستم تنها امکان بازسازی سینما آزادی اجرای همین برنامه فضائی فشرده است .
پس علی رغم اینکه تعدد عملکردهای مختلف وحجم زیاد و فشرده آن در یک زمین کوچک ، کارطراحی را بسیار مشکل می کرد ، سعی کردم ، با این شرائط جدید ساختمانی طراحی شود که کیفیتهای معمار ی و مشخصات ویژه این ساختمان خاص با استفاده از همه امکانات موجود بازنمائی شود .
اولین نکته ای که باید به آن توجه می کردیم این بود که مجموعه سینمائی آزادی در آینده در مقیاس شهری عمل خواهد کردپس سعی کردیم با ایجاد یک حجم خارجی مجسمه وار آنرا به یک نشانه شهری تبدیل کنیم به نحوی که شکل آن در حافظه بصری مشترک شهروندان به وضوح ثبت شود .
نکته دیگر این بود که ما با ساختمانی مواجه بودیم که تعداد زیادی فضا های عمومی مختلف از قبیل سالن سینما ، کافی شاپ ، فضاهای تجاری 000 در آن وجود داشت که این فضا ها مراجعین متعدد و متنوعی را به خود جذب می کرد پس ما درحقیقت با یک فضای عمومی شهری مواجه بودیم یعنی چیزی
مشابه همان نقشی که میدانهای پیاده عمومی در شهرهای قدیم بازی می کردند : فضائی برای تعاملات
اجتماعی .
باتوجه به این که کاربریهای عمومی مختلف این ساختمان در طبقات مختلف و در ارتفاع قرار می گیرند
پس این فضای عمومی داخلی نیز به صورت یک کوچه عمودی در ارتفاع گسترش یافت و مهمترین عنصر
حرکتی در این کوچه عمودی به صورت شبکه پله های برقی طراحی شد .

درست مثل داستانهای هزار و یکشب این کوچه عمودی یک ساختار فضائی تو در تو و متداخل خواهد داشت که شخص درحین عبور از این مسیر ، فضاهای مختلفی را هم زمان با هم و در لایه ها و ارتفاعات
مختلف تجربه می کند و این امکان را خواهد داشت که درهریک از منازل مختلف مسیر زنجیره ای پله های
برقی از این مسیر خارج شده و وارد فضای دلخواه خود شود یا به حرکت ادامه دهد .
این ساختمانی است که می توان به طور کاملاً تفریحی از آن بالا و پایین رفت و هر کجا با روایات مختلفی
مواجه شد .
فضائی برای اتفاق افتادن خاطره . فضائی که باید امکان این را در اختیار شهروندان قرار دهد که برایشان
ماجراهای مختلفی در این حوزه عمومی اتفاق بیافتد . درست مثل سکانسهای مختلف یک فیلم .
چالش جدی دیگری که در پیش رو قرار داشت این بود که برای اولین بار در ایران تعداد زیادی سالن سینما در ارتفاعات بالا قرار می گرفتند .
به این ترتیب باید حجم زیادی از جمعیت بدون مشکل به پنج سالن سینما که روی یکدیگر در طبقات
بالا قرار دارند منتقل شده و سپس درپایان تماشای فیلم بدون تداخل با فضاهای دیگر وبه سرعت تخلیه شوند .
برای رسیدن به چنین کیفیتی یک چرخه حرکتی مستقل مشتمل بر پله های برقی و معمولی طراحی شد که با استفاده از آن مراجعین به سالنهای سینما از روبروی پرده وارد سالن می شوند و سپس در جهت مخالف از زیر پرده و سن آن خارج شده تا با استفاده از چرخه حرکتی مذکور به طور ایزوله و مستقل از ساختمان خارج شوند .
درطول ماههای بعد به نظر می رسید همه چیز دارد به خوبی پیش می رود .
علاوه بر نقشه های اجرائی معماری ، نقشه های سازه ، تاسیسات مکانیکی و الکتریکی مجموعه سینمائی آزادی را تهیه و نهائی کردیم و حتی مجوزها و تائیدیه های لازم از شهرداری ، وزارت ارشاد و سازمان آتش نشانی نیز اخذ گردید .
درست در مقطعی که به نظر می رسید کار دارد به سرانجام می رسد ، اختلافات میان مدیران پروژه
سینما آزادی با سایر مدیران سازمان کارفرما جدی شد تا اینکه به دلایلی به تغییر مجدد مدیریت پروژه سینما آزادی منجر شد .
نتیجه این اتفاق این بود که حاصل ماهها کار سنگین من و سایر کارشناسان و همکارانی که طرح ر ا نهائی کرده بودیم به طرفه العینی دود شد و به آسمان رفت و بی اجر و نتیجه ماند .
متاسفانه در ایران انتقال تصمیمات و تعهدات مدیران قبلی به مدیران جدید فرایند پیچیده ای است.

یک بار دیگر افق بازسازی مجموعه سینمائی آزادی مه آلود و مبهم شد و کل کار روند طولانی تصمیم گیریهای مجدد را تجربه کرد .
باز هم به تعداد زیادی جلسه توجیهی احضار شدم .
از ابتدای درگیرشدن با پروژه بازسازی سینما آزادی دردهها جلسه توضیحی و توجیهی شرکت کرده بودم . دراین جلسات ازمباحث پیش پا افتاده از قبیل ظرفیت پله های برقی و تعداد سرویسهای بهداشتی گرفته تا حوزه های کیفی غیر شفاف و پیچیده از قبیل هویت فرهنگی و معماری ایرانی بحث و نظر داده می شد .
اشخاص متعدد و مختلفی در این جلسات شرکت می کردند و بسیاری اوقات نظراتشان با یکدیگر کاملاً
متناقض بود .
اقناع این همه آدم و نظر مختلف واقعاً کارفرساینده ای بود که اعصاب پولادین می طلبید .
شبی خواب دیدم که در یک روستای تاریخی مشغول گردش و عکاسی معماری هستم . در هر زاویه ای و پشت هر کوچه ای با فضای زیبا و هیجان انگیزی مواجه می شدم تا اینکه از یکی از اهالی پرسیدم راستی اینجا قبرستان ندارد؟ گفت : چرا دارد، آنجاست و با دست به سمتی اشاره کرد . وقتی برگشتم و به آن طرف
نگاه کردم زمین خالی سینما آزادی رادیدم که گودالی عمیق درآن دهان بازکرده بود . کف آن گودال پر از قبر بود .
گودال خالی سینما آزادی خیلی ها را در آن سالها متاثر می کرد دیگر عادت کرده بودم که دوست وآشنا و همسایه هر از چند گاهی می پرسیدند : پس این سینما آزادی چی شد ؟
مطبوعات هم هر سال در سالگرد آتش سوزی سینما دوباره داغ دلها را تازه می کردند .
بازهم ماهها از پس هم می گذشت تا اینکه تیم مدیریتی که زمانی قبلاً مسوولیت پروژه سینما آزادی را
در حوزه هنری برعهده داشت و اکنون به شهرداری آمده بود تصمیم گرفتند این بار از موضع شهرداری ،
بازسازی سینما آزادی را پی گیر ی کنند .
نتیجه اینکه شهرداری و حوزه هنری در این پروژه شریک شدند و مسوولیت امور فنی بازسازی هم به شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تفویض شد.
به این ترتیب یک باردیگر پروژه بازسازی کلید خورد و یک باردیگر ما کار را از اول شروع کردیم چون باز هم کارفرمای جدید می خواست تغییراتی را در برنامه فضائی طرح ، تعداد طبقات و غیره اعمال کند.
البته من سعی کردم ایده های معماری و مشخصه های فضائی که قبلاً طراحی شده بود را حتی الامکان
حفظ کنم در عین حال حجم خارجی کار مقداری خالص تر و ساده تر شد که فکر می کنم به ترکیب بندی
بیرونی آن کمک کرد .

شاید بهترین نما از ساختمان جدید سینما آزادی را درشب بتوان دید زیرا تحرکات داخلی و حرکت
پله های برقی که درون دو جعبه شیشه ای قرار گرفته اند به وضوح روی نمای خارجی ساختمان حضور داشته و در میان سطوح بسته ترکیب بندی خاصی را ایجاد می کنند .
در این مرحله سرعت حرف اول و آخر را می زد. مدیریت پروژه بازسازی متعهد شده بود سینما آزادی را
به دهه فجر 86 و جشنواره فیلم آن برساند.
پس عملیات خاکبرداری در سال 85 پیش از آنکه نقشه های اجرائی طرح تکمیل شود آغاز شد . باتوجه
به اینکه تهیه نقشه های اجرائی چنین پروژه ای بسیار پیچیده و زمان بر است ، جهت تسریع در عملیات
اجرائی ، ما نقشه های اسکلت و پی ساختمان را پیش از اتمام بقیه نقشه های اجرائی ساختمان تحویل
دادیم تا وقفه ای در عملیات پیمانکار اجرای طرح ایجاد نشود .
پس از چند ماه کارفرما تصمیم گرفت کار اجرا و نظارت پروژه را خود برعهده گیرد . درعرف کارهای ساختمانی معمولاً اجرای کار پس از تکمیل و نهائی شدن کلیه نقشه های اجرائی آغاز می شود ولی در این مورد زمان کوتاه مورد نظر برای اتمام ساختمان باعث شد بسیاری از عملیات طراحی و اجرائی ساختمان هم زمان انجام شده و نقشه ها به سرعت به کارگاه منتقل شوند .
این حالت سرعت کار را بالا می برد ولی وقوع برخی اشتباهات در آن احتناب ناپذیر است . البته خوشبختانه در مورد پروژه سینما آزادی این اشتباهات چندان مهم نبود و به سرعت رفع شدند .
در این مرحله هم فشار کاری واقعاً زیاد بود زمانیکه در پایان سال 85 کلیه نقشه های اجرائی مجموعه سینمائی
آزادی را تحویل دادیم بیش از چهار ماه بود که من و همکا رانم حتی یک روز تعطیل نداشتیم ( اعم از پنجشنبه و جمعه و تعطیلات رسمی و غیر رسمی ) .
همه معمارانی که طرحهایشان ساخته شده می دانند که نمی توانند در پایان مرحله تهیه نقشه های ساختمان خیال کاملاً راحتی داشته باشند چون همیشه ممکن است اتفاقاتی در مرحله اجرای ساختمان منجر به ایجاد تغییراتی در طرحشان شود و نتیجه همانی نشود که می خواستند .
این دغدغه ای بود که در ماههای آخر اجرای سینما آزادی مرا رها نمی کرد . پس در این مدت تلاش کردم با انتقال نظراتم به کارشناسان و عوامل اجرائی روح طرح و ایده های معماری آن را تا آنجا که می توانم حفظ کنم.
با توجه به شرایط خاص کارگاه و سرعت بالای کار در ماههای آخر این عمل کار راحتی نبود ولی خوشحالم
که نتیجه کار علی رغم همه مشکلات خوب از آب در آمد و تا درصد بالائی ، همه ایده های مورد نظرم اجرا شد .

حالا دیگر همه چیز رو به پایان است و به نظر می رسد آخرین صفحات داستان بازسازی سینما آزادی در حال ورق خوردن باشد . وقتی به ده سال گذشته فکر می کنم می بینم داستان بازسازی سینما آزادی برای من چه قدر مثل خود زندگی است با شادیها و غمهائی که از پی هم می آیند .
من در این مدت شعف و درد ، امید و نا امیدی ، آرامش و خستگیهای بسیاری را تجربه کردم ، در کنار دوستان جدید ی که پیدا کردم ، ناسپاسی های فراوان و نامرادیهای بسیار دیدم .
ولی حالا دیگر اصلاً مهم نیست چون به جای آن گودال خالی او در آنجا ایستاده ، بلند و استوار و هر روز صبح رویش را به آفتاب باز می کند . سینمای آزادی را می گویم .


دفتر تهران:
بلوار نلسون ماندلا، خیابان مهیار، بن بست زاور، پلاک 5
کدپستی: 1966945151
تلفن: 22047801 9821 +
فکس: 22045887 9821 +
ایمیل: Info@tavonconsulting.com


دفتر مشهد:
بلوار قرنی، بین قرنی 21 و 23، ساختمان مجد1 ورودی اداره 3 واحد 309
کدپستی: 91958
تلفن: 7237136 98511 +
فکس: 7237137 98511 +