مصاحبه بابک شکوفی با روزنامه شرق.  چاپ شده در 4 شهریور 1389


-آقای مهندس بیش از دو سال از بهره برداری ساختمان جدید سینما آزادی می گذرد . اگر بخواهید خودتان را جای یک عاشق پرو پا قرص فیلم و سینماروی قدیمی بگذارید ،ساختمان جدید چقدر به آن سینمایی که دوست داشتید به جای سینما شهر فرنگ ساخته شود ،نزدیک است؟


من در ابتدا بگویم که یک ساختمان وقتی ساخته می شود ،نیروهای زیادی هستند که در شکل گیری آنچه در نهایت به وجود می آید و مورد استفاده قرار می گیرد ،دخیل هستند فقط یکی از این نیرو ها طراح است . نظرات و سلایق کارفرمای آن پروژه ، شرایط اقتصادی حاکم بر طرح، اینکه چه پیمانکاری را برای ساخت پروژه انتخاب بکنند و در مجموع شرایط مدیریتی حاکم بر دستگاه سازنده طرح، کاملا تاثیر گذار هستند .

اگر من از همان اول آزاد بودم که یک برنامه فیزیکی را برای این زمین پیشنهاد کنم ،فرضا حجم کمتری را به فضای تجاری اختصاص می دادم(در مقایسه با آنچه ساخته شد) اما واقعیت اینجاست  زمانی که طراحی این پروژه را ( آن طرحی که در نهایت ساخته شد) شروع کردم، در مقابل یک باید هایی قرار گرفتم که براورده کردنشان اجتناب ناپذیر بود. مثلا از طرف کارفرما از من خواسته شده بود حتما این مجموعه باید سه طبقه فضای تجاری داشته باشد که این مصوبه کمسیون ماده پنج شهردار ی تهران بود .اگرمن مخالف می کردم ،تنها اتفاقی که می افتاد این بود که می گفتند ممنون ما با شما کار نمی کنیم و با یک معمار دیگر کار را ادامه می دادند .اما من چون برنده آن مسابقه بودم ، برنده خیلی جدی اش هم بودم برایم خیلی مهم بود، می خواستم آن را به هر ترتیبی انجام بدهم . طی این سال ها من چندین بار آن پروژه را طراحی کردم . یک بار برای مسابقه طراحی کردم، همان طور که می دانید مسابقه اش دز شرایطی اجرا شده بود که قرار بود زمین شرقی سینما که الان قرار است در آن پارکینگ ساخته شود ،به زمین فعلی اضافه شود یعنی یک زمین دو هزار متری در اختیار شرکت کنندگان در مسابقه گذاشته بودند .آن طرح من که برنده مسابقه شد ، برای آن زمین بزرگ طراحی شده بود .بعد از چندین سال گفتند که نتوانسته اند آن زمین کناری را بخرند و یک زمین 800 متری (کمتر از نصف زمین مسابقه )را در اختیار دارندکه می خواهند در این زمین ساختمان را اجرا کنند .بنابر این آن طرحی که من با آن در مسابقه برنده شدم را کنار گذاشتم و از اول طراحی کردم .دفعه بعد کارفرما عوض شد و من برای بار سوم طراحی کردم .اول حوزه هنری کارفرما بود .بعد از ان شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران کار را در دستش گرفت .در اصل آن برنامه فضایی ،هم به من تحمیل شد هم به شهر تحمیل شد و هم به علاقه مندان به سینما .

در این مورد کاری نمی توانستیم بکنیم .نه من و نه شهروندانمان زورمان نمی رسید که مجموعه تجاری را از ساختمان حذف کنیم . اگر آن مجموعه تجاری را از ساختمان حذف می کردیم ، شک نداشته باشید که الان سینما آزادی وجود نداشت.

-پس مصوبه کمسیون تاثیر زیادی روی طرح داشت؟ 


بله سال 82 مصوبه ای تصویب شد تا بخش خصوصی را برای سرمایه گذاری در بخش ساخت سینما تشویق کنند. گفتند هرکسی که سالن سینما بسازد ،معادل فضای سینمایی اجازه احداث فضای تجاری می گیرد مثلا اگر دو هزار متر سینما بسازد ،به او اجازه دو هزار متر تجاری هم می دهند .
بعد از آن که این مصوبه تصویب شد ،نهضت جدید ساخت مجموعه های سینمایی عمدتا در تهران و بعد در شهرستان ها  شروع شد . سینماهای جدیدی که در این مدت ساخته شده ،عملا در این چارچوب قرار دارند به غیر از یکی که البته دلیل آنرا هم خواهم گفت .البته این را هم بگویم که قرار بود از این امتیاز ،بخش خصوصی استفاده کند ولی طبق معمول باقی چیزهای ما، اوضاع طبق آن چیزی که در اول صحبت می شود ،پیش نرفت و تا الان عمدتا شهرداری از این امتیاز استفاده کرده است . تعداد کمی از این مجموعه های سینمایی را واقعا بخش خصوصی سرمایه گذاری کرده. با این اوصاف من در کنار این داستان، سعی کردم یک فضای مطلوب شهری درست کنم . اصولا کنار هم قرار گیری کاربری های عمومی شهری (مثلا تجاری در کنار فرهنگی )با این هدف انجام شد که مخاطبان هر یک از این کاربری ها در معرض دیگری هم قرار بگیرند که چیز بدی نیست و در دنیا هم دارد اجرا می شود . من سعی کردم این پیش فرض را به نوعی تلفیق کنم با همدیگر که ما در مجموع یک مجموعه پویای عمومی و پیچیدگی های است که نوع مالکیت فعلی سینما ایجاد کرده است یعنی اگر دست بخش خصوصی بود ،خیلی طبیعی مزایده ای عمومی گذاشته میشد و با مناسبات روشن اقتصادی آن را فروخته بودند و همه فضاهای تجاری هم راه اندازی شده بود .به همین دلیل است که گفتم آن ساختمان هنوز عملکرد نهایی خودش را که برایش طراحی شده نشان نمی دهد .آن ساختمان بعد از اینکه همه کار بری هایش راه بیفتد ، تا چه حد به آن ایده آلی که برایش طارحی شده ،نزدیک می شود .ساختمان هنوز راه میفتاده .هنوز لنگ است.

-با توجه به تجربه ای که در این سینما داشته اید ،فکر نمی کنید سیاستی که اصرار به ساخت مجموعه های بزرگ تجاری – تفریحی (مولتی پلکس) در سطح تهران دارد ، بهتر است در بعد اقتصادی قضیه کمی عقب نشینی کند و با کم کردن سرانه کابری تجاری ، روی بعد فرهنگی مجموعه ها تاکید بیشری کند؟

حتما همین طور است .دلیل ندارد که همه جا همین فرمول 50 درصد فرهنگی، 50 در صد تجاری انجام شود. بر اساس مطالعات و امکان سنجی های اقتصادی شاید باید بگوییم در فلان نقطه که مخاطب سینما زیاد است 25 درصد از این فضا تجاری باشد ،75 درصدش سینمایی چون بازدهی اقتصادی اش را در آن نقطه ا ز شهر دارد طبیعتا این مصوبه نباید به صورت مکانیکی و همیشه یکسان اعمال شو د.

-پس اگر ما در ساختمان جدید سینما آزادی، نشانی چندانی از خاطره جمعی سینما شهرک فرنگ نمی بینیم ،این بیشتر به خاطر تعریف مساله متفاوتی است که کارفرما برای این پروژه تعیین کرده بود.

حتما همین طور است ببینید کارفرما می خواست زیر بنای بسیار زیادی با کاربریهای متفاوت در زمینی خیلی کوچک بسازد. آنجا زمینی 800 متری است و نسبت به زمین قبلی سینما آزادی که سوخت، از سمت خیابان بهشتی، هفت هشت متر عقب نشینی هم دارد. یعنی از زمین سینما آزادی قبلی هم کوچکتر است .در آن زمین کوچک که قبلا دو سالن سینما بوده ، حالا باید پنج سالن سینما و مقدار زیادی فضای تجاری ، رستوران وکافی شاپ طراحی می شد. بزرگترین مشکل من به عنوان طراح این بود که چگونه این همه فضا را در این زمین کوچک جا بدهم و ارتباطاتش را حل کنم . این کار واقعا سختی بود . وقتی شما حجم زیادی از کاربری را دارید .که باید در زمین کوچکی ساخته شود . به خصوص که سالن های سینما و فضاهی تجاری هر کدام ارتفاعات متفاوتی می خواهند .پس ساختمان مرتفع می شود و در عین حال دست معمار برای اینکه یکسری بازی های حجمی و تنوعات حجمی در ساختمان ایجاد کند تا حد زیادی بسته می شود .حجم نزدیک می شود به یک حجم بسته قوطی کبریتی .همه تلاشم این بود که از این حجم خیلی بسته و تو پر قوطی کبریتی فرار کنم . با ایجاد یکسری تنوع ها،عقب نشینی ها و شکاف هایی که توی آن فضای فشرده ایجاد می کردم .

درواقع موضوع طراحی این ساختمان فرار از محدودیت هایی است که به آن تحمیل شده بود یعنی فرار از تراکم زیاد ( این ساختمان نزدیک به هزار درصد تراکم دارد ) فرار از فشردگی زیاد ،فرار از مشکلات عملکردی و چرخه حرکتی .برای اولین بار بود که در ایران،سالن اصلی سینما در ارتفاع بالای 40 متر از سطح زمین ساخته می شد و این خودش در شروع کار ترسناک بود . همواره در موقع طراحی از خودم می پرسیدم آیا این کار می کند ؟ آیا تو می توانی مردم را 40 متر بالا ببری و بعد 40 متر آن همه جمعیتی که به طور فشرده از در سینما خارج می شود را تخلیه کنی ؟

-آن سینمایی که گفتید بر اساس مصوبه اعطای تجاری در ازای احداث سینما ساخته نشده ،پردیس سینمایی ملت نیست ؟

بله .سینما ملت بر عکس اکثر مجموعه های سینمایی که شرکت توسعه فضاهای فرهنگی در آن سالها ساخت فضای تجاری زیادی ندارد .

- دلیل خاصی دارد؟

بله دقیقا دلیل خاصی دارد . به خاطر اینکه خود شرکت توسعه فضاهای فرهنگی که برنامه فیزیکی طرح را ابلاغ می کرد سرمایه گذار آن مجموعه نبود، در نتیجه تجاری هایش هم مال خودش نمی شد. پول ساخت آن مجموعه را شهرداری منطقه می داد .

-بافت مخاطبان سینما آزادی کنونی نسبت به سینمای قبلی تفاوت کرده است. در حال حاضر این سینما بیشتر مورد توجه آن قشری قرار گرفته که قبلا کمتر به سالن های سینما می رفتند . سابقا سینما آزادی یک مرکزیت فرهنگی قوی داشت و پاتوق سینما دوستان بود.الان مرکزیت فرهنگی این  مجموعه به جاهای دیگری در تهران منتقل شده ؛ مثل سینما فرهنگ  و موزه سینما .آیا شما این تغییر مخاطب را در طرح اولیه تان هم پیش بینی کرده بودید ؟

بله .مخاطبانی که من برای این مجموعه در نظر گرفته بودم ،گسترده تر از مخاطبان قبلی اش بود . بیشتر از یک فضای پاتوقی. من در واقع ایجاد یک میدان عمومی در مقیاس شهری را در نظر داشتم .میدان می تواند یک فضای باز با همان مفهوم کلاسیک میدان نباشد .  فضای عمومی شهری می تواند در فضای بسته اتفاق بیافتاد و  مخاطبانی وسیعی  از همه جای شهر داشته باشد . وقتی شما پنج سالن سینما داشته باشید ، دیگر فضا ،فضای پاتوقی نیست .وقتی شما مقدار زیادی فضای تجاری و کافی شاپ و رستوران دارید (  هنوز رستوران فست فود طبقه منفی یک افتتاح نشده است) دیگر شما آن فضای پاتوقی را ندارید.در نتیجه من کلا هدف گیری کردم که اینجا یک فضای عمومی شهری با امکانت نسبتا وسیع  باشود .بعد از آنکه همه آن کاربری ها افتتاح شود ،ساختمان رفتار نهایی خودش را نشان میدهد .هنوز نشان نداده .ولی باز طبق آمارهایی که مراجع رسمی میدهند ،بیش از 30 درصد کل فروش بلیت های سینما در شهر تهران را مجموعه سینمایی ازادی دارد . همین موضوع نشان دهنده این است که با استقبال بالایی مواجه می شود .

-آقای مهندس ،اسم شما همیشه در کنار اسم سینما آزادی می آید .از دید یک معمار ، از چنین موضوعی ناراحت نیستید ؟ترجیح نمی دهید کارهای یبیشتری انجام بدهید و شمار را با یک مجموعه پروژه معماری بشناسند ،نه فقط یک پروژه خاص؟

نه .من به طور نسبی  راضی هستم .به رغم همه اتفاقاتی که در طول ساخت سینما آزادی افتاد و به آنها اشاره کردم و محدودیت هایی که برای من وجود داشت ،باز در مجموع  از انچه از کار در آمده ،راضی هستم .در اواخر پروژه می خواستند خیلی سریع کار را تمام کنند تا آن را به دهه فجر 86 برسانند این عجله باعث شده در یک ماه آخر برخی بخش های پوشش نهایی نازک کاری(پوشش خارجی) ماستمالی شود و برخی از جزئیات تمیز اجرا نشود . البته ما در مرحله اجرا هیچ نظارتی بر ساختمان نداشتیم چون کارفرما ترجیح داد عملا خودش ناظر باشد. من فقط متوانستم به پیمانکار توصیه کنم و علاقه شخصی ام را بگویم و در آن شرایط   عوامل ساخت  اصلا الزامی نداشتند که حرفم را قبول کند کما انکه در خیلی چیزها به خصوص فضاهای داخلی حرفم را قبول نکرند .من می گفتم ساده ساده آنها گرفتند و پوشش دیوار ها و کف و سقف کاذب داخلی را شلوغ کردند. در طرح ما پوشش فضاهای داخلی ساده و روشن و سفید بود ولی در عمل فضاهای داخلی را تیره و شلوغ و پر تزیینات اجرا کردند .  در عین حال در طرح من پنج گیشه فروش بلیت ( دو تا جنب خیابانها ی بهشتی و وزرا و سه تا در فضای های خالی ) در نظر گرقته شده بود که تنها یکی از آنها اجرا شد.اگر همه آنها طبق طرح اجرا می شد هیچ گاه تراکم جمعیت پشت گیشه به وجود نمی آمد .روزی یک مقامی آمد از کارگاه ساختمانی بازدید کرد. بعد از آنکه تازه تصمیم گرفته شده بود نما سیمان شسته شده شود ( همین رنگی که الان وجود دارد )  ناگهان آمد گفت سنگ خاکستری در این سیمان شسته به کار ببرید و نما را خاکستری بکنید که  چرک مرد !! بشود .من اصلا نمیدانم چرا و به چه دلیل .یک روز آمدم روی دیوار ، نمونه سیمان شسته را که زده بودند،دیدم . نمونه های وحشتناکی مثل آسفالت بود. سیاه ،خاکستری .که اصلا اگر تمام این ساختمان آنقدر سیاه و خاکستری اجرا می شد مثل این بود که نمای ساختمان را آسفالت کرده باشند. واقعا با بدبختی توانستم سازندگان را مجاب کنم که این کار را نکنند. پس می توانست اتفاقات خیلی بدتری هم بیفتاد که نیافتاد و به همین دلیل است من در مجموع راضی هستم .من در پروژه هایی که بعد از سینما آزادی انجام داده ام ،یک کارهای دیگری کرده ام . همین الان سعی می کنم تجربیات جدیدی را امتحان کنم .فکر نمی کنم معماری من باسینما آزادی تمام شده باشد. ولی صریحا از اینکه اسمم در کنارش باشد راضی ام ، به زغم عدم رضایت هایی که گفتم به هر حال این یک معماری است که من چندین سال پیش انجام دادم .همین الان دارم کارهایی می کنم که در آنها از تجربیات کارهای گذشته ام استفاده کرده ام و همینن طور سعی میکنم کارهایم را بهتر کنم .

پردیس سینمایی تماشا را  من یکی دو سال قبل از اینکه سینما آزادی اجرا شود ،طراحی کرده بودم .من خودم پردیس سینمایی تماشا را بیشتر دوست دارم چون آنجا دستم باز بود یعنی در یک زمین باز توانستم  یک مجسمه شهری طراحی کنم که آن بازی های حجمی که میخواستم و آن سبک معماری ای که خیلی بهش علاقه مندم را با آزادی بیشتری  در آن اجرا کنم . ایده هایی ( مثلا وجود پله های نمایان دوار روی نما) که در طرح برنده مسابقه سینما آزادی بود ، در طرح سینما تماشا هم هست، به همین دلیل من پردیس سینمایی تماشا را بیشتر دوست دارم.در سینمای ساخته شده آزادی به خاطر کوچکی زمین و فشردگی ساختمان دستم خیلی بسته بود .

- فرآیند ساخت سینما تماشا هم به فرآیند ساخت سینما آزادی شبیه بود ؟

نه خوشبختانه ما در سینما تماشا در اجرا نظارت داشتیم. به همین خاطر خیلی راضی تر هستم. پردیس سینمایی تماشا مطابق طرح و سلیقه من تمام شد.حالا بماند که در زمان بهره برداری ، متاسفانه بهره بردار برای خودش دخل و تصرف هایی کرده .مثلا سالن اسکیتی را که ما در طبقه بالا طراحی کرده بودیم به تالار عروسی تبدیل کرده اند و تابلوی خیلی زشتی هم آن بالا زده اند . مرجعی باید باشد که به این مسائل رسیدگی کند .به حق تالیف معمار . متاسفانه در این مورد فکر کنم سازمانهایی که باید نسبت به فرهنگ معماری حساسیت داشته باشند ،این کار را نمی کنند.


دفتر تهران:
بلوار نلسون ماندلا، خیابان مهیار، بن بست زاور، پلاک 5
کدپستی: 1966945151
تلفن: 22047801 9821 +
فکس: 22045887 9821 +
ایمیل: Info@tavonconsulting.com


دفتر مشهد:
بلوار قرنی، بین قرنی 21 و 23، ساختمان مجد1 ورودی اداره 3 واحد 309
کدپستی: 91958
تلفن: 7237136 98511 +
فکس: 7237137 98511 +