چاپ شده در روزنامه همشهری 4آبان 1383

وقتی که من از آفتاب توی سایه پریدم، دیدم که سایه، سایه من نیست.

در بازگشت

دیدم که آفتاب همان آفتاب نیست

در مرز آفتاب و سایه

. . . مربع ابریشمین فواره می زند همه رنگ هایش را سوی هوای دایره ای شکل

از رنگ ها فضایی بینا می بارد

وقتی که من از آفتاب توی سایه پریدم، دیدم که سایه، سایه من نیست.

در بازگشت دیدم که آفتاب همان آفتاب نیست.

بیننده رفته است تنها فضایی از بینایی مانده است.      ( رضا براهنی – خطاب به پروانه ها).

 

این نوشته می کوشد با در نظر گرفتن ماهیت فضای معماری در آستانه هزاره سوم و بررسی سیر تحول تاریخی آن به بحث در مورد آینده با توجه به چند مفهوم بنیانی بپردازد .

   فضا و مسئله فضا

   چنانچه به معماری به مثابه نوعی جریان نگریسته شود ودر نظر باشد که آینده و سیر تحول آن بررسی گردد، پاسخگویی به یک سوال الزامی است : چه چیز موضوع این تحول بوده است ؟ یعنی در سیر تحول معماری چه چیز متحول شده است ؟ پاسخ تنها یک کلمه است : فضا. فضا مسئله محوری و بنیانی معماری است . خلق آن یا خلق اتفاقی در آن مهم ترین هدف معماری و دغدغه معماران بوده است . از این دیدگاه، در معماری دو مفهوم پایه ای به چشم می خورد: فضا و عناصر تعریف کننده فضا به عنوان مثال اگر جعبه ای را در نظر بگیریم، حجم خالی درون آن را فضا می نمائیم و ودیوارهای جعبه را نیز عناصر تعریف کننده فضا محسوب می شوند . به زبانی دیگر حجم خالی فضای مثبت ( فضا )، و حجم تو پر ( عناصر تعریف کننده فضا ) فضای منفی نامیده می شود .

   معماری همواره سنتز رابطه دیالتیکی این دو عنصر بوده است . آیا نقش رستم بدون دشت وسیع روبروی آن باز هم می توانست حس عظمت را القا کند ؟

بررسی تاریخ معماری نشان می دهد که تحولات تاریخی در معماری ترجمان مستقیم تحول در ساخت فضای منفی (عناصر تعریف کننده فضا ) و به تبع آن شکل گیری تازه فضای مثبت بوده است.فرضاً اختراع قوس که معماری را از دیوار های سنگین و بسته رهانید، یکی از این تحولات محسوب می شود . کشف تکنیک چهار طاقی که تحولی جدی در فضای داخلی و خارجی ساختمان به وجود آورد و به معماران این امکان را داد که با کنار گذاشتن دیوارهای باربر ضخیم و متعدد، امکان و آزادی عمل وسیعی نسبت به گذشته به دست آورند و فضاهای پیچیده تر بیافرینند، از همین دست است.

   در واقع تکامل تاریخی معماری با استفاده هوشمندانه تر و پیچیده تر از عناصر تعریف کننده فضا ( فضای منفی ) همراه بوده است. نتیجه دیگری که از این بررسی تاریخی عاید می شود، این است که به طور کلی از حجم فضای منفی به نفع فضای مثبت کاسته شده است، یا به عبارتی نسبت فضای خالی به فضای پر بیشتر شده است . به عنوان مثال می توان پلان یک معبد چهارهزار ساله را با پلان یک کلیسای باروک با پشت بند های ظریف مقایسه کرد . فاصله گرفتن بیشتر ستون ها از یکدیگر ( دهنه های بزرگتر ) و ارتفاع بیشتر آنها نیز در همین مقوله قرار می گیرد . اختراع قوس، اختراع چهار   طاقی، اختراع گنبد و در دوران اخیر استفاده از سازه های فلزی و بتون آرمه، همگی باعث افزایش حجم فضای مثبت و شده اند، زبان دیگر همواره به مرور فضا بیشتر و ماده کمتر می شود . این یعنی حرکت به سمت تعریف فضا با حداقل ماده.

   حال می توان چنین تصور کرد که همین روند در آینده نیز ادامه خواهد یافت یعنی از حجم ماده کم می شود یا ماهیت مادی عناصر تعریف کننده فضا مرتباً کاهش می یابد ( آیا عناصر تعریف کننده فضا حتما باید مادی باشند ؟ آیا نور نقطه ای و متمرکز SPOT LIGHT که در صحنه تاریک تئاتر بر روی هنر پیشه ها انداخته می شود، دقیقاً و با قدرت تمام فضایی که در برگیرنده سوژه ای خاص است را تعریف نمی کند ؟)

به این ترتیب با متحول شدن مفهوم سنتی فضا و پر رنگ شدن نقش عناصر غیر مادی تعریف کننده فضا حتی مرزهای میدان های انرژی، مرزهای فضایی خواهند بود و مفهوم معماری نیز عمیقا متحول خواهد شد.

   یکی از این نقاط تحول، فقدان قطعیت فیزیکی فضاها و سیالیت آن خواهد بود که نتیجه مستقیم غیر مادی تر شدن مرزهای فضاست .

   تحول زیربنائی در فضای معماری، وابسته به تحول در سیستم سازه است .

   مدرنیسم در معماری با تیرآهن و بتن مسلح متولد شد . با اوج گرفتن انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم و امکان تولید وسیع و صنعتی آلیاژهای مختلف از جمله فولاد، و اختراع موادی از قبیل سیمان که امکان استفاده از بتن مسلح را میسر ساخت، مهندسان سازه به امکانی دست یافتند که بتوانند سازه های بزرگتر مقاومتر، و در عین حال ظزیف تری بسازند. نمونه این سازه های جدید به صورت پل های فلزی طویل با دهانه های بزرگ جلوه کرد .

   این تحول امکان استفاده از اسکلتی ظریف متشکل از قاب های مختلف را برای ساختمان ها میسر کرد. به این ترتیب معماران از دیوارهای سنگین و ستون های ضخیم گذشته رها شدند و شبکه ای سه بعدی از تیر و ستونهای ظریف و کم حجم در اختیار گرفتند که می توانستند با آزادی در میان آنها جولان دهند. بسیاری از مفاهیم پایه ای معماری مدرن از جمله پلان آزاد، بدون داشتن سیستم سازه ای جدید اصلا امکان ظهور نمی یافتند. مستقل شدن مطلق عناصر عمودی سازه ای از دیوارهای جدا کننده، امکان پوشش دهانه های بزرگ، امکان استفاده از سازه هایی که با قالب می توان هر شکلی به آنها داد، همگی نقش تعیین کننده ای در تولد معماری مدرن و مفاهیم و احکام آن داشتند.

 به این ترتیب با اختراع سازه های جدید، جریانی در معماری متولد شد که هنوز هم در حال عرضه و آزمایش ظرفیت های مختلف خود است. با وجود اینکه در سال ها و دهه های اخیر مدهای متعدد معماری به وجود آمد که هر یک داعیه ای داشتند و به همان سرعت هم که مطرح شدند از مد افتادند، ولی واقعیت اینجاست که مدرنیسم در معماری با تیر آهن و بتن مسلح شروع شد و ما هنوز هم در فضای تیر آهن و بتن مسلح تنفس می کنیم. در این شرایط به راحتی نمی توان از پایان قطعی مدرنیسم در معماری سخن گفت .

   اگر در نیمه قرن نوزدهم تکنولوژی و سازه جلوتر از معماری حرکت کرده بود، امروزه چنین به نظر می رسد که تخیل و اندیشه معماران بلند پرواز تر از تکنیک های فعلی سازه ای حرکت کرده است و به دلیل همین ناهماهنگی، این مدهای جدید نتوانسته اند به صورت جریان هایی اصیل ادامه یابند . تا وقتی سازه به طور جدی متحول نشود، این شیوه های شکلی جدید به هر حال تصنعی هستند .

   این مدهای جدید که ژستی آوانگارد دارند، درحقیقت فقط تمرین ها و آزمایشهایی هستند برای زمانی که متحول شدن سیستم های سازه، زمینه تحولات زیر بنایی در خلق فضای معماری را به وجود آورد . در آن زمان می توان این آزمایشها را مورد باز بینی قرار داد .

   البته این سخن به این معنا نیست که در دهه های اخیر تحولی در تکنولوژی سازه اتفاق نیفتاده است کما اینکه بسیاری از پروژه های پیشرو و موفق متاخر ، مرهون درک و استفاده خلاقانه از سازه های پیچیده و پیشرفته ای هستند که در سال های اخیر ابداع شده اند ولی منظور از تحول عمیق سازه آن جنس تحولات بنیادی که در سده گذشته با استفاده از تیر آهن در مقایسه با مصالح بنایی به وجود آمد و زیر بنای معماری را متحول ساخت.

   به نظر میرسد ریشه تحولات واقعی و زیر بنایی آینده معماری را باید در پیشرفت تکنیک های ساخت و کشف مصالح جدید جستجو کرد . حتی به طور مشخص اختراع پروفیل های با مقاومت 5 یا 10 برابر پروفیل های فعلی، منجر به تحولاتی بسیار عمیق در تکامل فضای معماری خواهد شد . به طور سنتی عناصر سازه ای ظاهری صلب و کدر دارند و عناصر شفاف عمدتاً غیر سازه ای اند . کشف سازه های شفاف و مقاوم از دیگر زمینه های تحول معماری خواهد بود . همیشه عناصر شفاف بر روی عناصر کدر (سازه) قرار می گیرند ؛ حال میتوان وضعیتی را تصور کرد که عناصر کدر میان سازه ای شفاف قرار گیرند .

   مهم ترین دغدغه سیستم های سازه ای، خنثی کردن اثر جاذبه زمین بر ماده ( وزن ) بوده است که این عمل به طور سنتی به وسیله عناصر عمودی سازه ای مثل انجام می شده است . ولی هم اکنون علوم جدید امکاناتی را مطرح می کنند که خنثی کردن اثر جاذبه زمین بر یک ماده، لزوماً به وسیله عناصر مادی مثل ستون صورت نمی گیرد بلکه این عمل می تواند به وسیله عنصری غیر مادی همچون میدان مغناطیسی انجام شود .

   بر اساس تئوری الکترومغناطیسی ماکسول، میدان مغناطیسی بر اثر وجود جریان الکتریکی در جسم به وجود می آید و بر عکس، قرار گرفتن جسم در معرض تغییرات میدان مغناطیسی باعث به وجود آمدن جریان الکتریکی در آن در آن می شود.در سال های اخیر موادی ساخته شده است که جریان الکتریکی ایجاد شده در آنها بسیار شدید است زیرا در این مواد مقاومت الکتریکی بسیار پایین و نزدیک به صفر برآورد می گردد و این ها به همین دلیل ابر رسانا نامیده می شوند . وجود جریانات شدید در این مواد باعث ایجاد میدان مغناطیسی پر قدرتی می شود که می توان از آن در تهیه آهنروبا های بسیار قوی استفاده کرد.

   وجود خاصیت آهنربایی قوی به معنی توانایی جذب و دفع شدید است، به حدی که حتی نیروی دفع مغناطیسی بر نیروی وزن ماده غلبه می کند و باعث شناور شدن ماده در هوا می گردد . حال شرایطی را تصور کنید که در اثر پیشرفت فوق العاده ابر رساناها، فضاها و عناصر معماری بدون نیاز به عناصر عمودی مادی سازه ای در میان میدان های مغناطیسی شناور باشند. امروز نیز قطعات کوچکی از اشیا ساخته شده از جنس ابر رسانا، در درجه حرارت های خاص در صورت عبور میدان مغناطیسی، در میان زمین و هوا شناور می مانند. در اینجا مرز فضای مورد نظر همان مرز میدان مغناطیسی است.

   بدین ترتیب به این موضع نزدیک می شویم که تحولات زیر بنایی معماری در آینده، بستگی مستقیم به تکامل سیستم سازه دارد . این تحولات صرفا فرمالیستی نیستند و برای توجیه خود، نیاز به هیچ حوزه ای در خارج از حیطه معماری مانند فلسفه ندارد ؛ درست برعکس سبک های گذرای سال های اخیر.  

 

 


دفتر تهران:
بلوار نلسون ماندلا، خیابان مهیار، بن بست زاور، پلاک 5
کدپستی: 1966945151
تلفن: 22047801 9821 +
فکس: 22045887 9821 +
ایمیل: Info@tavonconsulting.com


دفتر مشهد:
بلوار قرنی، بین قرنی 21 و 23، ساختمان مجد1 ورودی اداره 3 واحد 309
کدپستی: 91958
تلفن: 7237136 98511 +
فکس: 7237137 98511 +