چاپ شده در فصلنامه جامعه مهندسان مشاور ایران.   تابستان 1386

علیرغم اینکه  عاشق مسافرتم و به بسیاری از نقاط جهان سفر کرده ام ولی قبلاً به کوبا نرفته بودم و کوبا بدلائل متعدد در هاله ای از رمز و راز برایم باقیمانده بود . بهمین جهت وقتی گروه معماری و شهرسازی جامعه مهندسان مشاور ایران اعلام کرد که مسافرت نوروزی به کوبا را تدارک دیده ، فکر کردم که بعد ازدیدن خبر اینهمه انقلابهای نارنجی و صورتی و مغز پسته ای* سفر کوبا می تواندیک تجربه جدید باشد که بود و گزارش سفر را نیز با همکار ی دو همسفر دیگر، خانم دکترگیتی اعتماد و آقای مهندس بابک شکوفی در جلسه دوم خرداد امسال درسالن اجتماعات جامعه با پخش تصاویر متعددی از سفر و نگاه به معماری و شهرسازی کوبا ارائه کردیم .
اما دلیل این مقاله اصرار آقای دکتر عسگری از کمیته انتشارات بود که درجلسه حضور داشتندو پیشنهاد کردند سفر نامه ای غیر تخصصی هم برای نشریه نوشته شود که غیر قابل رد بود . بخصوص که پشت گوش انداختن ها هم با پی گیری خانم دارابی عملاً غیر ممکن شد .
مادر این سفر همراهان بسیار یکدلی داشتیم و مقاله مفصلی نیز از آقای مهندس خلیفه سلطانی ( یکی از همسفران ) در رابطه با صنعت توریسم در کوبا در همین شماره مجله چاپ شده است .یکی دیگر از همسفران  ما آقای مهندس منوچهر شکوفی دبیر محترم جامعه مهندسان مشاور بود که بطور خیلی اتفاقی همسر نگارنده است . 
«  البته بطور اتفاقی همسر نگارنده بودن» فقط دریک مورد ممکن است ، در صورتی که اگر مرد بودم می توانست تا چهار مورد افزایش یابد ( اعتراض فمینیستی ) .
درضمن برای نوشتن این چند خط به منابع اینترنتی مراجعه نشده و این ها فقط اطلاعات کسب شده در محل و مشاهدات من است مضافاً اینکه از بسیاری توضیحات بعلت اطمینان ازمعلومات خواننده پرهیز
شده است .
ما دراین سفربه جزیره کایولویسا و شهرها ی هاوانا ، سانتا کلارا ، سی ین فواگوس ، ترینیداد ، کاماگوئه،سانتیا گودو کوبا ، با یامو و هوگن از طریق زمینی سفر کردیم و تا مجاورت کوههای سیراما استرا رفتیم ، در واقع از شمالی ترین تا جنوبی ترین نقطه کوبا را دیدیم و در بعضی از شهرها با معماران و شهرسازان مقیم آن شهرها ملاقات کردیم و جلسه داشتیم .

کوبا کشوری است با حدود صد هزار کیلومتر مربع مساحت و چهارده استان که گوانتانامو یکی از این استانهاست .مورخین کوبائی تاریخ کشورشان را به سه دوره مستعمراتی ( اواخر قرن 16 تا سال 1898 ) ، استقلال ( 1959-1898 ) و انقلاب ( از 1959 به بعد ) تقسیم می کنند .
مهاجران اسپانیائی هسته اولیه شهرهای کوبا را پایه گذاری کردند . این سکونتگاههای اولیه که اکثراً در کنار دریای کارائیب یا خلیج مکزیک واقعند مورد تهدید دائمی دزدان دریائی و کشتیهای جنگی بودند که منجر به ساخت قلعه های بزرگ با برج و باروهای سنگی شد . این قلعه ها که بر فراز کنگره هایشان توپهای دور زن قرار داشت هسته اولیه بخش تاریخی بسیاری از شهرهای ساحلی کوبا را تشکیل می دهد .
خارج از این قلعه های نظامی توسعه شهر ها معمولاً با ساخت میدان عمومی اصلی شروع می شد که کلیسای جامع و سایر ساختمانهای مهم در جوار آن قرار می گرفتند .
بعد از آن ، شهرها در مراحل مختلف توسعه خود به صورت حلقوی در اطراف این میدان اصلی گسترش می یافتند . با وجود حکومت کمونیستی کلیساهای مذکور همچنان فعالند و در کنار کلیسای قدیمی شهر هوگن مجسمه پاپ ژان پل دوم نصب شده است .
سیمای بخش تاریخی شهرهای کوبا به عنوان مستعمره اسپانیا تا حد زیادی به معماری مدیترانه ای جنوب اسپانیا با همان رواقهای سایه دار و سقفهای شیبدار سفالی نزدیک است .
پس از استقلال کوبا از اسپانیا در ابتدای قرن بیستم تا مقطع انقلاب ( 1959 ) با توجه به سفر و اقامت بسیاری از خارجیان بخصوص آمریکائی ها موج معماری مدرن به کوبا رسید و نمونه های بسیار زیادی از معماری مدرن اولیه در این کشور بخصوص هاوانا ساخته شد .

هاوانا مهمترین و بزگترین شهر کوباست که قبل از انقلاب هم با وجود هتلها ، کازینوها و جاذبه های فراوان، یک شهر توریستی بحساب می آمده . امروزه این هتلهای قدیمی نوسازی شده و همچنان بهره برداری می شود . بخش مهمی از هاوانای قدیم در حال حاضر میراث فرهنگی جهانی به حساب می آید و حاوی ساختمانهای بسیاری در سبکهای مختلف است .
نه تنها بخشی از هاوانای قدیم بلکه مراکز بسیاری از شهرهای مختلف کوبا میراث فرهنگی جهانی است و در مورد شهر ترینیداد که باقیمانده دوران اوج تولید نیشکر وعمدتاً سیاه پوست نشین است ، تمام شهر میراث فرهنگی بحساب می آید .

این نکته و اینکه ارزش افزوده زمین بعنوان یک دارائی شخصی وجو د ندارد باعث جلوگیری از تخریب بافتهای قدیمی شده و شهرها ، بسیاری ازخصوصیات خود را حفظ کرده اند . در واقع لزومی نداشته برای ساخت یک ساختمان چند طبقه، ساختمان دو طبقه قدیمی تخریب شود ، از ساختمان قدیمی بعنوان یک سرمایه موجود می توان استفاد کرد وساختمان جدید را در مکان جدیدی بنا کرد .
این موضوع برای ما که چهره شهرهایمان بشدت دستخوش تحولات پایه گذاری شده بر منفعت گرائی است و دائماً دستخوش غم نابود شدن ساختمانهای با ارزش واز دست رفتن خاطراتمان هستیم بسیار جالب بود .

بعد از انقلاب درکوبا قصرها و ساختمانهای قدیمی یا بصورت مکانهای دولتی مورد استفاده قرار گرفته و یا با تقسیم بندی به فضاهای کوچکتر بعنوان مسکن به مردم واگذارشده ، در واقع با این تمهیدات
و ساخت آپارتمانهای بلند مرتبه سعی شده که مشکل مسکن حل شود ولی با توجه به ازدیاد جمعیت
این مشکل هنوز هم وجود دارد .
خصوصیت « حفظ هر آنچه موجود است » شامل حفظ اتومبیلهای قدیمی هم شده است که بصورت بخش جذاب شخصیت شهرها در آمده اند و بنظر می رسد که تعمدی هم در حفظ آنها از جنبه های توریستی وجود دارد هر چند که برای کرایه به مسافرین خارجی اتومبیلهای جدید و کولر دار که نمره آنها با حرف T شروع می شود در دسترس است .
در کوبا مشکل ترافیک به مفهوم شلوعی عبور و مرور وجود ندارد که نعمتی است ولی مشکل حمل و نقل عمومی وجود دارد که به همان شرایط دشوار اقتصادی مربوط است که باعث شده مثلاً اتوبان سراسری کشور ناتمام بماند .

کوبا بیش از یازده میلیون نفر جمعیت دارد که 37 درصد آن سفید پوست ( عمدتاً اسپانیایی تبار) ، 11 درصد سیاه پوست و 51 درصد ترکیب سیاه و سفید و یک درصد چینی هستند .

توضیح : آمار فوق ربطی به مشاهدات شخصی من نداشته و کاملاً موثق است .
مشاهدات شخصی من تائید می کند که مردم معمولاً پر رنگ بنظر می رسند و معمولاً
رفتار دوستانه و گرمی دارند .

اما مطلب مهم اینکه بعد از تغییرات سیاسی سالهای 1990 و قطع بسیاری از کمکهای اتحاد جماهیر شوروی سابق ، کوبا ئی ها متوجه شدند که تک محصولی بودن چقدر می تواند آنها را صدمه پذیر کند و در برنامه ریزی برای مبارزه با این اتفاق یکی از مواردی که مورد توجه قرار دارند گسترش صنعت توریسم بود که منجر به بازسازی بخشهای قدیمی شهرها و ایجاد جاذبه های توریستی شد ، از این دست بخصوص می توان به بازسازی مرکز شهر بایامو اشاره کرد که با همکاری دانشگاه ایتالیا انجام شده و پروژه کاملاً موفقی است .
در بایامو ما مرکز شهر را با همراهی گروهی ازمعماران و شهرسازان مقیم دیدار کردیم و از توضیحات کامل آنها برخوردار شدیم . بعضی از ساختمانهای نوسازی شده ، پروژه های دانشجوئی بود مثلاً تبدیل یک خانه قدیمی به رستوران یا طرح کفسازی بخش پیاده محله .
باید اضافه کنم که در بسیاری از شهرها بخشهای پیاده ای که ورود اتومبیل به آنها ممنوع بود طراحی شده بود که فضا را انسانی تر کرده و معمولاً هم مملو از جمعیت است .
این فضاها اغلب در کنارهمان میدان های قدیمی نسبتا ً کوچک قرار دارد که قلب شهر بحساب می آید و با میدان انقلاب جدید الاحداث شهر هاوانا که ابعاد بسیار بزرگی دارد و به مجسمه خوزه مارتی و عکس چه گوارا مزین شده فرق دارد .
ابعاد این میدان جدید مورد اعتراض بعضی از همراهان شهرساز ما قرار داشت که معتقد بودند میدان از روحیه لطیف میدانهای قدیمی برخوردار نیست ولی بنظر می آمد که ساخت این میدان بیشتر بمنظور ایجاد بنای یاد بود انقلاب و جهت تجمعهای بزرگ در روزهای خاص انجام گرفته است .
اصولاً میدانهای شهرها همیشه به مجسمه ای مزین بود که معمولاً قهرمانان ملی و عمدتاً قهرمانان جنگهای استقلال یا انقلاب بود .
نکته بسیار جالب برای من این بود که نام گذاری و نصب مجسمه شخصیتهای زنده ظاهراً ممنوع بود در نتیجه هیچ میدانی که مثلاً مجسمه فیدل کاسترو در آن نصب شده باشد وجود نداشت ، بیشترین مجسمه یا تصویر مربوط به خوزه مارتی و چه گوارا بود .
درمورد چه گوارا این حضور بخصوص در شهر سانتا کلارا دیده می شود که شاید بتوان گفت شهر چه گوارا است .
سانتا کلارا شهر کوچک و کم جمعیتی است اما شهرت خود را مدیون نقشی است که در پیروزی انقلاب کوبا داشته . در این شهر چه گوارا با متوقف کردن قطار حاوی اسلحه نیروهای دولتی یکی از موجبات پیروزی انقلاب را فراهم کرد .

امروزه آن قطار در همان محل بعنوان یک نماد نگهداری می شود وشاید بهمین دلیل بنای یادبود و مقبره چه گوارا نیز در این شهر قرار دارد .
به این خاطر گفتم مقبره زیرا باقیماند جسد چه گوارا چند سال پیش از بولیوی تحویل گرفته و در این مکان بخاک سپرده شد .

بنظر می آید چه گوارا محبوبترین چهره انقلابیون است ، نه تنها در کوبا که در تمام دنیا و اگر به حساب کمبود اطلاعات سیاسی نگذارید من معتقدم که خوش تیپی انکار ناپذیر چه گوارا باعث شده که تصویرش با آن کلاه معروف همچنان روی بلوزهای جوانان در سراسر جهان باقی بماند و نوعی نماد روشنفکری و اعتراض باشد .
البته خوش تیپی فی نفسه چیز خوبی است حتی برای رئیس سازمان ملل ،

هنوزمطالب بسیاری هست که می توان راجع به آن نوشت مثلاً قلعه شگفت انگیز شهرسانتیا گو دوکوبا
که دومین شهر بزرگ کوباست ، درخت زیبای رویال پالم که همه جا حضوردارد، خیابانهای محله ودادو در هاوانا که شبیه چهار باغ اصفهان است ، موزه ها و نمایشگا ههای متعدد ، هم چنین کوزه های گلی شهر کاماگوئه که برای جمع آوری آب باران استفاده می شده و در حال حاضر نماد شهر است و بسیاری نکات دیگر مثل دانش آموزان تر و تمیز و اونیفورم پوش مدارس.

راستش نمی دانم نسل جوان کوبا چقدر از وضع موجود راضی است ، مسلماً فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها و تصاویر مجازی ارائه شده بوسیله رسانه های جهانی در ایجاد دودلی بین آرمان خواهی و گذران زندگی شیرین مادی بی تاثیر نیست ولی بخش آموزشی در کوبا بسیار خوب عمل کرده و درصد با سوادان وتعداد فارغ التحصیلان دانشگاهها رقم تحسین برانگیزی را نشان می دهد ، هرچند که عدم رضایت مقوله دیگری است که می توان ادعا کرد جهانی است و البته خیلی هم منفی نیست - زیرا اگر نارضایتی از نور شمع نبود لامپ برق اختراع نمی شد ، ولی فی المجموع کوبائی ها شاد
بنظر می آمدند که شاید مهمترین دلیلش احساس مبارزه و ارتباط تنگاتنگشان با موسیقی و رقص است ، رقصیدن در کوبا ارتباطی به سن وسال ندارد ، کافیست بتوان روی دو پا ایستاد و با موسیقی هماهنگ شد .

بهمین جهت در بسیاری از رستورانها یا حتی بعضی اوقات در میادین شهرها موسیقی اجرا می شود
یکی از این رستورانهای معروف در مرکز هاوانا رستورانی بود که با عکس مهمانان معروفش تزئین شده بود و همه مشتری ها می توانستند بعنوان یادگار روی دیوار امضاء کنند که البته منهم امضا
کردم و پنهان نمی کنم که با لذت وافری اینکار را انجام دادم هرچند که اگر همین حالا بخواهم روی آن دیوار پرشده از امضا آن را پیدا کنم بعید بنظر می رسد ولی آن امضا انگار حضور مرا
پر رنگتر کرده بود . در واقع بعد از این بود که فهمیدم چرا بعضی ها دوست دارند هر جا می رسند
روی درخت و در و دیوار بنویسند « این یادگار من است ... »

وقتی از رستورانهای هاوانا صحبت می شود حتماً باید به کافه فلوریدیتا کافه پاتوق همینگوی اشاره
کرد که بهمین علت همیشه پر از توریست است و گمان می کنم همه توریستهائی که همینگوی را می شناسد حتماً یک عکس با این مجسمه می اندازند .
غیر از این قبیل رستورانها فضا هائی که پذیرائی با موسیقی و نوشیدنی دارد فراوان دیده می شود مثل پله های کنار کلیسای شهر ترینیداد که شبها محل تجمع مردم است .

در هر حال سواحل طولانی ، آفتاب بی دریغ و مهمان نوازی کوبائیها باعث شده که علیرغم تحریمها،
سالی دو میلیون توریست به کوبا مسافرت کنند که در حال حاضر چهل درصد شان کانادائی هستند .
مضافاً اینکه برنامه ریزی برای جلب توریست تا چهار یا پنج میلیون نفر مورد نظر دست اندرکاران است .

اگر حتی عشق سفر نیستید دیدن کوبا می تواند یک تجربه خوب باشد ، من از این سفر بسیار
لذت بردم لذتی مشابه آنچه که از دیدن جزایر یونان یا قلعه های هندوستان نصیب من شد .
مسلماً دنیا بزرگتر از پاریس زیباست .

* اصطلاح « انقلاب مغز پسته ای » را از کتاب « حکایت لباس امپراطور » خانم سهیلا بسکی به
امانت گرفته ام .

           مهوش مهر افشار